گزارش‌های رسیده از درون جماعت اخوان المسلمین حاکی است که اختلاف کنونی در میان رهبران این جنبش، اختلافی عمیق پیرامون رویکرد‌ها و استراتژی جماعت نیست؛ که پیرامون پاره‌ای از امور تشکیلاتی و اختلافات اداری و شیوه‌ی کار سازمانی است. بسا این، امید افراد زیادی را که مشتاق بودند بحران فعلی، باعث ایجاد بازسازی و احیای کامل جماعت گردد، به شدت بر باد دهد. 

ولی آن‌چه از افق جماعت به چشم می‌خورد نشانگر تغییراتی اساسی است که اکنون در عواطف، باور‌ها و اندیشه‌های اخوان به وجود آمده است. گرچه چشم‌انداز کاملش روشن نیست و هنوز در دل‌ها و افکار در تکاپو و جنب و جوش است. ناظران جماعت اخوان و پژوهشگران تاریخ گروه‌ها باور دارند که انجام تغییر در این گروه در آینده حتمی و قطعی است، و گرنه به معنای پایان کار جماعت یا ماندنش در بیرون از دایره‌ی کنش و اثرگذاری است. 

جماعت اخوان به دو گونه نوسازی نیاز دارد: نوسازی فکری و نوسازی تشکیلاتی. 

نوسازی اندیشه باعث تکمیل کاری است که حسن البنا؛ بنیان‌گذار جماعت آن را آغاز کرد، نه این‌که در‌‌ همان اندازه دچار ایستایی و بسندگی شود. حسن البنا متناسب با منافع و مصالح آن دوران اجتهاد کرد و دوران او اکنون گذشته است و جماعت اخوان باید طبق اصولِ خودِ مؤسس، از او چیزهایی را بگیرد و چیزهایی را‌‌ رها کند. 

در روزگار گذشته پس از بیانات یکی از سران اخوان، تنشی فکری پیرامون حرکت مسالمت‌آمیز یا استفاده از زور پدید آمد. هر دو طرف استدلال می‌کردند که حسن البنا سخن ایشان را گفته است؛ مسالمت‌جویان، مسالمت‌جویی حسن البنا را ثابت می‌نمودند و مخالفان، او را دعوتگر انقلاب و قدرت می‌دیدند. ولی کسی را ندیدیم که بگوید: حتی اگر حسن البنا به مسالمت‌جویی یا خشونت‌گرایی فرمان داده باشد، اما واقعیت موجود ما همانند اوضاع او نیست و بنابراین، لازم نیست اجتهاد ما مثل اجتهاد او باشد و ما چیزی را برمی‌گزینیم که مناسب خودمان باشد و ما را به هدف برساند، حتی اگر حسن البنا به آن نرسیده باشد یا در رسایلش آن را تدوین نکرده باشد. 

نوسازی مطلوب باید با وضعیت انقلابی و جهادی‌ای که اکنون جماعت اخوان آن را از طریق تولید تز‌های فقهی، حرکی و دعوی متناسب با خود، زنده می‌کند، سازگاری داشته باشد. طرح‌هایی که با نظریه‌پردازی‌ها و اندیشه‌های مراحل دعوت و ترویج و کار در جامعه‌ای که اخوان سال‌ها در آن زیسته است و نسل‌های پیاپی جماعت آن را به نیکی آموخته‌اند و نیازهای فکری و جنبشی آن را درک کرده‌اند، بسیار متفاوت است. 

فرهنگ‌سازی انقلابی جماعت و افرادش، درک ماهیت ملت‌ها و جنبش‌ها، کاوش و تحقیق پیرامون عوامل برپایی انقلاب‌ها و عوامل کامیابی و ناکامی آن‌ها، گامی است که هنوز برداشته نشده است، ولی بازهم فرصت هست، تا وقتی که یک شهید خندان، یک زندانی شکیبا و استوار و یک جوان باورمند به امید و انقلاب وجود داشته باشد. 

بازسازی‌ای که جماعت را پس از هشتاد سال ماندن در مرحله‌ی «دعوت» به آوردگاه حکومت وارد کند، زیرا طبق اکثر پیش‌بینی‌ها در صورت فروپاشی حکومت با یک انقلاب مردمی یا غیر آن، باز هم اخوان در معادلات از محبوبیت مردمی بالایی برخوردار خواهد بود. در مدتی که اخوان در مجلس ملی و کاخ ریاست جمهوری بود، نشان داد که در بینش حکومتی و توان کنشگری سیاسی ضعف بزرگی دارد و مهره‌های جماعت همانند افراد بی‌تجربه و ناتوان پدیدار گشتند و بازیچه‌ی حوادث و رویداد‌ها شدند. 

تکوین سیاسی جماعت و افرادش، گامی لازم است تا در آن مبانی حکومت و زوایای پنهان آن و نیز درهم تنیدگی‌ها و پیچیدگی‌هایش بازبینی و بررسی گردد و از تکرار تجربیات دردآور در صورت تغییر آنی شرایط و تحولات احتمالی جلوگیری نماید. 

در این نوسازی باید جماعت و اعضایش از منابع معرفتی متنوع بهره ببرند و از انحصار در کتاب‌های اسلامی بیرون شوند تا در کنار درس‌های درونی اخوانی، آثاری در سیاست، علوم امنیتی، نظامی، انسانی و اقتصادی هم مطالعه کنند. باید هدف جماعت تکوین حداقلی فرهنگی اعضا در این زمینه‌ها هم باشد،‌‌ همان گونه که تا کنون تکوین حداقلی فرهنگی اعضا در علوم دینی هدف مطلوب بود. 

نوسازی مورد نیاز دومی، نوسازی تشکیلاتی است تا باعث پویایی و جوانی آن گردد و از وارفتگی، سستی و سنگینی آن پیش‌گیری نماید. 

این نوسازی، اعضای جماعت را در دایره‌ی تصمیم‌گیری وارد می‌سازد و به آنان حق کسب خبر و دانستن می‌دهد و ابزارهای محاکمه، بازخواست، ارزیابی و عزل را فعال می‌نماید. بر امور تشکیلاتی، صبغه‌ی قوانین، مقررات و لوایح چیرگی می‌یابد و دروازه‌ی محبت و اخوت بسته می‌شود تا کسی بر دیگری تجاوز نکند. آن گونه که اکنون عرف و خشنودی طرفینی بر شیوه‌ی جماعت در یافتن راهکار و راه‌اندازی امور غلبه یافته است. 

نوسازی‌ای که مدت بقای یک فرد را در یک مسؤولیت کوتاه می‌کند و دیگر نمی‌شنویم که فلان مسؤول ده یا بیست سال در سمت خویش باقی مانده است! 

در این نوسازی فرهنگ انتخاباتی افراد قاعده‌مند می‌گردد و افکار کسی را برمی‌گزینند که توانا، امانتدار و شایسته‌ی سمت و مسؤولیت است و دلبستگی عاطفی هنگام گزینش از بین می‌رود و همیشه برادر بزرگ‌تر صرفا به خاطر سن و فداکاری‌هایش انتخاب نمی‌شود، هرچند در تحمل بار مسؤولیت و تکالیفش ناتوان باشد. 

این نوسازی، سامانه‌ و ابزار پیوستن افراد جدید به جماعت را تنظیم کرده و معیار‌ها و روش‌های سنجش را تعیین می‌گرداند. در سیستم کنونی اختلالات زیادی مشاهده می‌شود؛ افراد بسیاری را جماعت پرورش داد، ولی ایشان را در میدان ندید، و دیگرانی را نادیده انگاشت که در میدان انقلاب، کوه و مرد بودند و با خرد و کردارشان، افکار عمومی را به دست گرفتند. 

زندگی گروه‌ها همانند زندگی افراد است که زاییده می‌شوند، بزرگ می‌گردند، پیر شده و می‌میرند. و اگر جماعت اخوان و هر جماعت دیگری، اندیشه، جنبش و تشکیلاتش را پویا و تازه نگرداند، دچار کهولت، پیری و مرگ می‌گردد.